منظور از نظام ارزشی در این متن، اولویتبندی ارزشهاست. به این معنا که در شرایطی که دو ارزش با یکدیگر در تضاد کامل باشند کدام را به دیگری ترجیح میدهید. مثلا اولویتبندی چند تا از ارزشها برای فردی ممکن است به این ترتیب باشد: صداقت، آرامش، آسایش، پول، مقام. توجه کنید که در این مثال ترتیب مهم است. برای مطالعهی بیشتر در این مورد میتوانید به درس بررسی سلسله مراتب معیارها در متمم رجوع کنید.
آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده که برای تصمیم گیری در مورد خاصی، اصول و اولویت های ارزشی خودتان را داشته باشید ولی شرایط دنیای واقعی طوری باشد که برای پایبندی به آن اصول مجبور به تحمل سختی فراوان و گزاف شوید؟ یا اینکه شرایط طوری باشد که شما حتی در انطباق آن نظام ارزشی با آن شرایط دچار چالش، ابهام و ناتوانی شوید؟
یکی از چالش هایی که اخیرا برایم به یک دغدغه تبدیل شده، همین مسئله هست. در شرایط کنونی که به سر میبرم تعدادی از چنین تضادها و ابهام ها را دارم و به دنبال راه حل مشخص و صحیح برای آن میگردم.در شرایطی که به راحتی میتوانید نظام ارزشی را به دنیای واقعی تطبیق دهید ولی برای پایبندی به آن سختی فراوان را باید تحمل کنید؛ خوب جواب مشخص است و از این دو حالت راه دیگری وجود ندارد: یا مجبورید نظام ارزشی را کمی تعدیل کنید تا عمل به آن ساده تر و عملی تر باشد، یا اینکه سختی پایبندی به نظام ارزشی خودتان را بپذیرید و تن به سختی و ناخوشی دهید.
اما در شرایطی که حقیقتا نتوانید نظام ارزشیتان را با دنیای واقعی تطبیق دهید به این معنی که در زمینه ی خاصی یا در مورد خاصی شناخت کافی از دنیای پیرامون خود برای تشخیص و تطبیق ارزشها نداشته باشید چه میکنید؟ آیا صبر میکنید و هزینهی از دست دادن زمان را میپردازید تا شناخت بیشتر حاصل شود؟ یا عجله میکنید و کمترین وقت را تلف میکنید اما در تصمیم گیری تان کمی قمارگونه رفتار میکنید؟
امیدوارم بتوانم ادامه ی بحث را در پست بعدی بررسی کنم.
- ۹۴/۰۸/۰۹